کوروشکوروش، تا این لحظه: 12 سال و 14 روز سن داره

کوروش پسر عزیز ما

بدون عنوان

سال 97 هم رسید بچه هام بزرگتر و ما پیرتر شدیم ..خدایا شکرت برای دوتا فرشته ای که به ما دادی کوروش 6ساله شده و داریوش یکساله خدانگهدارشون باشه. ...
2 فروردين 1397

بازگشت به وبلاگ با داداش

با سلام خدمت دوستای گلم مدت طولانی از وبلاگ نویسی به دور بودم با امکان جدید نی نی وبلاگ دوباره برگشتیم کوروشم بزرگ شده ماشالا امشال مهر ماه ایشالا میره پیش دبستانی تازه خدا به ما یه شاپسر دیگه هم داده آقا داریوش این مدت اتفاقای زیادی افتاده بعضی هاش تلخ خیلی هاش شیرین برای اینهمه نعمت از خدای بزرگم ممنونم ...
10 خرداد 1396

32 ماهگی

سلام خدمت دوستداران پسرم و دوستای گلم دیگه وقت ندارم بیام وبلاگ پسرم رو زود به زود آپ کنم ببخشید دیگه خیلی بچه دارم آخه آقا پسرم بزرگ شده مرد شده حرفای خوشگل میزنه کارای بامزه زیاد انجام میده مثلا چند شب پیش یهو بی مقدمه اومده میگه : " من  اصلاً اعتقاد ندارم" منم میگم مامان جون به چی اعتقاد نداری ؟ جواب میده میگه :" خیلی چیزا" قربون فلسفی صحبت کردنت بشم . داریم از پله ها پایین میریم میگه: " این پله ها هم خیلی ضخیم شده" من داشتم باهاش حرف میزدم بعد میخواست جوابم رو بده یه کم فکر کرد و گفت " اسمش چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آهان ابلته ( البته)" خیلی از دستش خندیدم. چند شب پیش نصف شب از خواب...
18 آذر 1393

31 ماهگی

با سلام خدمت دوستای خوبه خودم و دوست داران پسر خوشگلم ببخشید که دیگه دیر به دیر میام خیلی سرم شلوغه از طرفی دیگه شبکه های اجتماعی نمیزارن ما به وبلاگمون برسیم پسرم داره بزرگ میشه شکر خدا ولی خیلی عصبی و پرخاشگر شده منم خیلی داغونم اعصابم خورد میشه وقتی کوروش لج میکنه یه حرفایی میزنه من خشکم میزنه میگم اینا رو از کجا یاد گرفته، پسرم یکی از چیزایی که خیلی دوست داره یونولیته یا به قول خودش لولونیت دیروز تو پله ها یه دونه پیدا کرد دولا شد برش داشت بعد خودش میگه : " آخه من عقش لولونیتم" دیگه منم خوردمش یا مثلا دیشب به باباش میگه پاشو باهم هوبال ( فوتبال ) بازی کنیم بعد میگه پدر سوخته پاشو بازی کن " من و بابا اگر من...
15 آبان 1393

29 ماهگی

شاپسرم ، عزیزدلم داره مرد میشه بزرگ میشه و مامان و بابا بیشتر از همیشه عاشقش میشن دیگه یه حرفایی میزنه ......... من که همش یادم نمیمونه تا براش بنویسم . یادمه حدوداً سه هفته پیش صبح تا از خواب بیدار شد اولین حرفی که زد گفتش: " بزار بزرگ بشم عطر مردونه میزنم" یا مثلاً چند روز پیش میگفت :" مامان بزرگ شدم دکتر میشم سوار ماشین آتش شنانی میشم" کلی ذوق کردم و گفتم مامان دکتر بشی باید بنز سوار بشی ماشین آتش نشانی خطر داره من نمیزارم تو سوارش بشی بعضی وقتا میاد تو بغلم میگه " شوخی دارم" بعد من باید تند تند بخورمش بهش بگم من با تو شوخی دارم؟ اونم از خنده جیغ بکشه بچم به ماشین باز حرفه ای شده دیگه فکر کنم 40 ...
18 شهريور 1393

28 ماهگی

سلام خدمت همه دوستداران پسرم و دوستای خوبم بله دیگه کوروش ماهم خدارو شکر داره بزرگ میشه و 28 ماهگی رو پشت سر گذاشت ایشالا که سلامت و شاداب 120 سال زندگی کنه. این روزا کوروش حرفایی میزنه که من و بابا این شکلی میشیم بعدش این شکلی مثلاً دیروز بهش گفتم میای بریم حموم فوری جواب داد " بیریم حموم" گفتم صبر کن من ظرفارو جمع کنم       گفتش : " اه ظرفا به جهنم بیا بریم حموم" منو میگی یا مثلا چند روز پیش رفته دستشویی میخواست گلاب به روتون پیپی کنه یه کم زور زده رو کرد به من میگه : " مامان فایده نداره" من اینقدر خندیدم گفتم نه مامان نا امید نشو فایده داره هر روز بعد صبونه یکی...
30 تير 1393

27 ماهگی کوروش عزیز ما

الان پسرم داره فیلم عروسی مامان و بابا رو نگاه میکنه خیلی هیجان زده شده هی هرکی رو که میشناسه صدا میکنه یه بچه کوچولو دید با اینکه دختر میگه نه منم کوروش فکر کن کوروش تو عروسی ما بود خیلی پسرم ماه شده خیلی حرفای با مزه میگه وقتی من به حرفاش میخندم خودش میگه : " چی با مزه" الان ماشین عروس رو تو فیلم دید میگه ماشین عروسی خوشگله. پسرم این ماه کلاس میره دیگه . کلاس که نیست کارگاه مادر کودک بادبادک میره خیلی اونجا رو دوست داره با بچه ها زود دوست میشه اولش از بغل من تکون نمیخورد ولی دیگه با بقیه بازی میکنه مامانی داری بزرگ میشی و یاد میگیری از مامان فاصله بگیری ولی همیشه تو قلب مامانی عزیزم از من دور نشیا من میمیرم کنار تو نفس ...
4 تير 1393

خواص تکنولوژی

این روزا دیگه اون دنیای بزرگ شده دهکده جهانی مثلا ما میتونیم عکس و فیلم نوه دایی مجید تو آمریکا رو ما ان لاین میبینیم خوب دلمونم براش تنگ میشه اما 10، 15 سال پیش که این امکانات نبود واسه همین کسی هم دلش برای کسی آب نمیشد تنگ هم نمشد حتی اگر خیلی هم بهت نزدیک بود . خلاصه اینکه تکنولوژی خوش موقع اومد یعنی نه تنها کبریت بی خطر شده بلکه به عنوان هیزم هم میشه ازش استفاده کرد.   
3 تير 1393

26 ماهگی

سلام به همه دوستای خوبم و هوادارن پسرم کوروش من داره بزرگ میشه کارای جدید یاد میگیره حرفای جدید میزنه . اولاً چیزایی که یادم رفته بود بگم رو بنویسم تو عید بود که یه شب خونه مامانی بودیم پسرم یهو از یک تا ده شمرد و من و بابا و مامانی داشتیم ذوق مرگ میشدیم خیلی خوب بود تازه از یکسال و ده ماهش که بود شعر " دویدم و دویدم " حفظ شده بود ولی من یادم میرفت براش بنویسم الان شعرای " یک توپ دارم ، پاییزه وپاییزه و آهویی دارم " رو حفظ خیلی سریع هم حفظ میشه کافیه 3-4 بار براش بخونم . راستی پسرم دیگه مرد شده و دیگه پوشک نمیشه غیر از شبا . کتابای دورا رو خیلی دوست داره و خیلی بادقت گوش میده وقتی براش میخونم قصه دورا رو هم یاد گرف...
7 خرداد 1393