کوروشکوروش، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

کوروش پسر عزیز ما

26 ماهگی

سلام به همه دوستای خوبم و هوادارن پسرم کوروش من داره بزرگ میشه کارای جدید یاد میگیره حرفای جدید میزنه . اولاً چیزایی که یادم رفته بود بگم رو بنویسم تو عید بود که یه شب خونه مامانی بودیم پسرم یهو از یک تا ده شمرد و من و بابا و مامانی داشتیم ذوق مرگ میشدیم خیلی خوب بود تازه از یکسال و ده ماهش که بود شعر " دویدم و دویدم " حفظ شده بود ولی من یادم میرفت براش بنویسم الان شعرای " یک توپ دارم ، پاییزه وپاییزه و آهویی دارم " رو حفظ خیلی سریع هم حفظ میشه کافیه 3-4 بار براش بخونم . راستی پسرم دیگه مرد شده و دیگه پوشک نمیشه غیر از شبا . کتابای دورا رو خیلی دوست داره و خیلی بادقت گوش میده وقتی براش میخونم قصه دورا رو هم یاد گرف...
7 خرداد 1393

اردیبهشت 93

سلام خدمت همه دوست داران پسرم . هوا گرم میشه و روز ها بلند کار هر روز من و پسرمم اینه که حتما بریم پارک یا هفت حوض. مسیر هفت حوض رفتن رو هم بلده اگه بخوام نبرمش میفهمه. تو پارک با بچه ها خیلی خوب بازی میکنه دیروز یه بچه زیر یک سال سوار تاب بود مادر بزرگش بهش گفت پیاده میشی؟نی نیه هم نق زد و نشون داد نمیخواد پیاده بشه پسرم فوری گفت: "خانوم خانوم نخواد نخواد" دیگه نی نی ها زبون همدیگرو بهتر میفهمن. پسر خاله نجمه به دنیا اومده پسرم همش حرف به دنیا اومدن میشنوه عکس نوزادی خودشو نشون میده میگه: "کوروش به دنیا اومده" ازش پرسیدم تو به دنیا اومدی چی گفتی جواب داد " سلام دنیا خوبی؟بله" دیگه یاد گرفته خودش از یخچال آب برد...
10 ارديبهشت 1393

25ماهگی

مثل برق و باد داره روزا میگذره پسرکم بزرگ میشه عزیزتر میشه شیرین تر میشه دیگه حرفی نیست که نزنی همه چی میگی فدات بشم با صحبت کردنت ب هت میگم صحبت کن میگی: " صبت". وقتی یکی از وسایلاتو میخوای میای دستمو میگیری میگی " اتاق کوروش" حتماً هم باید شبا تو تخت خودت بخوابی قربون اون استقلالت بشم من وقت خوابت که مبشه میگی :" اتاق کوروش لالا مامان کتون بده" یعنی رو پات تکون بده صبح خیلی مهربون صدا میزنی میگی مامان بیدار شدم بلند" یعنی بلندم کن یه وقتایی هم میگی" پیداده" یعنی پیاده میشی از تخت . عاشق پارک رفتن و با بچه ها بازی کردنی ، رفته بودیم پارک تاب های پارک همشون پر بود رفتی جلو گفتی " نی نی پیداده کوروش سوار" دیگه پارک که میریم همه وسیله ه...
26 فروردين 1393

سال 93 مبارک

سلام به همه دوستای خوبم سال نو همتون مبارک باشه از صمیم قلب برای همه آرزوی سلامتی و شادی دارم و از خدا میخوام این سال برای ما و شما خیر و برکت داشته باشه امسال از شب تولد کوروش یعنی 27/12/92 من مریض بودم تا همین الانم سرفه هست بابایی هم همینطور  پسرمم یه خط در میون ناخوش میشد اما از همه بدتر اینکه از اولین پنجشنبه امسال که ما رفتیم دماوند و کوروش به خاک دست زد ( البته دستش رو هر بار میشستم) همش کهیر میزد خیلی دکتر بردیم و دارو دادیم ایشالا که خوب بشه بچم اذیت میشه جاتون خالی ما امسال هم مثل پارسال رفتیم گنبد دیار بابا محمد پسرم بچم اونجا رو خیلی دوست داشت . همون چند روزی که ما شمال بودیم هوا خیلی سرد بود و زیاد نمیشد بیرون رفت....
16 فروردين 1393
1