14 ماهگی
سلام به همه دوستای خوبم و خاله های مهربون پسرم
پسر طلای ما قبل از پایان 14 ماهگی راه افتاد خیلی خوشحالم دیگه کمر منم میتونه یه کوچولو استراحت کنه ... کوروش مامان خیلی حرفا میزنه خیلی زود یاد میگیره الان دیگه اسم همه جای بدنش رو بلده و فرق ماله من و ماله تورو میفهمه (از بس که زرنگه پسرم)
کلمه هایی که میگه زیاد اگه یادم بیاد همشو بگم
کش= کفش... بیده = بده ( بعضی وقتا میگه منا منا یعنی بده به من)... آبه = آب...چیش = چشم
گش= گوش ... مو...دل .. دس= دست...توپ..یوبه= روزبه (پسر خالش که خیلی دوستش داره)
عت = ساعت...آپو = هاپو ...به به...چیراغ = چراغ
بازی مورد علاقه کوروش این روزا فوتبال همش دوست داره بریم پارکینگ فوتبال بازی کنه وقتی که میبرمش بیرون بچه ها رو که میبینه خیلی خوشحال میشه میدوه طرفشون میخواد باهاشون بازی کنه وقتی صدای جیغ بچه ها رو میشنوه اونم جیغ میزنه و خیلی ذوق میکنه هروقت ببینه بچه ها دارن فوتبال بازی میکنن میره بی تعارف وارد بازیشون میشه میخواد که شوت بزنه (فدات بشم مامانی )
خیلی ماه شدی ولی لاغرم شدی دیگه اصلاً مثل اون وقتا به به نمیخوری
این پست رو نمیتونم عکس بزارم چون کامپیوتر خودمون خرابه عکس اینجا ندارم که بزارم ولی حتماً بعداً بهش عکس اضافه میکنم