25ماهگی
مثل برق و باد داره روزا میگذره پسرکم بزرگ میشه عزیزتر میشه شیرین تر میشه
دیگه حرفی نیست که نزنی همه چی میگی فدات بشم با صحبت کردنت ب
هت میگم صحبت کن میگی: " صبت". وقتی یکی از وسایلاتو میخوای میای دستمو میگیری میگی " اتاق کوروش" حتماً هم باید شبا تو تخت خودت بخوابی قربون اون استقلالت بشم من وقت خوابت که مبشه میگی :" اتاق کوروش لالا مامان کتون بده" یعنی رو پات تکون بده صبح خیلی مهربون صدا میزنی میگی مامان بیدار شدم بلند" یعنی بلندم کن یه وقتایی هم میگی" پیداده" یعنی پیاده میشی از تخت . عاشق پارک رفتن و با بچه ها بازی کردنی ، رفته بودیم پارک تاب های پارک همشون پر بود رفتی جلو گفتی " نی نی پیداده کوروش سوار" دیگه پارک که میریم همه وسیله ها رو باید حتماً امتحان کنی از پله های سرسره خودت میری بالا ولی خب من همش دنبالتم و وقتی از پارک برمیگردیم واقعاً خستم .
چند روز پیش تو پارک یه نی نی 2-3 ماهه داشت گریه میکرد شما بازی رو ول کردی رفتی وایسادی نی نی رو نگاه کنی وقتی گریش تمام شد به مامانش گفتی" خاموش شد" یه کاره بدی یاد گرفتی همش دست تو دماغت میکنی هی میگی " جوجو گنده دناغ" چند شب پیش بابا دستمال آورد گفت جوجو کثیف بزارش این تو شما هم گذاشتی بعد با جوجو بای بای کردی خیلی خوشگل گفتی" باییییییییییی"
باهم دیگه بازی میکنی مثلاً تو قایق میشینیم و میریم دریا کشتی میبینیم باهم تور تو دریا میندازیم و ماهی میگیریم این بازی رو خیلی دوست داری و هی باهم بازی میکنیم .
پسرم عشق رانندگی هم هست تو ماشین که باشیم اگه جلو بشینیم که خیلی کم پیش میاد کوروش تو صندلی خودش نباشه تا بابا از سر جاش بلند بشه میپری جاش میشینی و رانندگی میکنی.
توی خونه به هر اسباب بازی که دست بزنی میگی که کی برام خریده هی هم میگی " میسی منون" قربونت بشم مامان خدا تورو برای ما نگه داره
دوست داره تو مامان و بابا